سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امین ،زندگی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

هوای بارانی

    نظر

بووووس

هوای بارانی دلم خون شد غریبانه، عذابم را ندیدی تو قفس شد سهم من اما،چه خوب آسان پریدی تو گرفتی اوج چون شاهین،از آن بالا به بی رحمی دل گنجشک کوچک را، به چنگالت دریدی تو تو دیدی در قفس تنها،دو چشم خیس و خون بارم برایت می زدم پر پر، ولی از من بریدی تو به هر ناز نگاه تو، گلی روئید در قلبم نمیدانم چرا یک گل،از این گلها نچیدی تو هوایم هست بارانی ، تو حالم را نمی دانی من و این راه و تاریکی، و تا مقصد رسیدی تو